«سالهاست که صنعت بلاکچین بدون ایجاد مدلهای تجاری واقعی، ارزشهایی خلق کرده و از دست داده است. اکنون زمان آن رسیده که نشان دهیم در مسیر تبدیل بلاکچینها و برنامههای ساخته شده بر روی آنها به کسبوکارهای واقعی هستیم.» اینها گفتههای یک متخصص است. مقاله زیر، عقاید این متخصص، با نام عظیم خان، است که در رسانه معتبر CoinDesk منتشر شده است. هدف از این مقاله، نشان دادن مسیر صحیح سرمایه گذاری در آینده صنعت بلاکچین است.
حتی در میان این روند که بسیاری آن را گاوی میدانند (با افزایش ۱۲۶ درصدی بیت کوین و ۵۳ درصدی اتریوم نسبت به سال گذشته) سرمایهگذاران خرد در بازار توکنها نوعی رکود را احساس میکنند. در اوایل سال، میمکوینها توجهها را به خود جلب کردند، اما حالا که هیاهو فروکش کرده، مشخص شده است که فقط بخش کوچکی از سرمایهگذاران واقعا سود بردهاند. اکنون که حتی پروژههای زیرساختی پرطرفدار نیز کاهش قیمت را تجربه میکنند، این سوال مطرح میشود: سرمایهگذاران خرد باید پول خود را در کجا سرمایه گذاری کنند؟
پاسخ در شناسایی اکوسیستمهای بلاکچینی نهفته است که به سازندگان ابزارهایی برای ساخت، راهاندازی و مقیاسپذیری شرکتهای واقعی با ارزشگذاریهای پایدار ارائه میدهند؛ فرصتهایی با پتانسیل واقعی بلندمدت، نه فقط یک قمار دیگر بر روی میمکوینها. اکوسیستمی که به نوعی شبیه به یک بازار سهام واقعی به نظر برسد.
سرمایه گذاران خطرپذیر کجا سرمایه گذاری میکنند؟
در فضای کنونی وب ۳، نظر اکثریت این است که مردم از تکرار داستانهای شرکتهای زیرساختی که پول جذب میکنند خسته شدهاند و اکنون منتظر اپلیکیشنهای مصرفکننده بزرگ بعدی هستند. گرچه تعریف دقیق اپلیکیشن مصرفکننده (consumer application) میتواند موضوع یک مقاله مستقل باشد اما ابتدا باید فهمید چرا سرمایهگذاران خطرپذیر (VCs) همچنان به زیرساختها پول تزریق میکنند. واقعیت این است که سرمایهگذاری خطرپذیر بر اساس دستیابی به بازدهی ۱۰۰ برابری انجام میشود؛ مانند یافتن یک سولانا دیگر. بسیاری از شرکتهای بزرگ سرمایه گذاری با متنوعسازی پرتفوی خود، ریسک را مدیریت میکنند به امید اینکه یک موفقیت بزرگ، ضررهای دیگر را جبران کند. اما حتی در میان این سرمایهگذاران، به تدریج این دیدگاه شکل گرفته که سرمایه گذاری در زیرساختها بدون افزایش برنامههای کاربردی که بر روی آنها ساخته میشوند، بازدهی نخواهد داشت.
بهترین ارزدیجیتال
اپلیکیشن مصرفکننده (Consumer Application) به نرمافزارها یا برنامههایی اطلاق میشود که مستقیما برای استفاده توسط افراد عادی طراحی شدهاند و نیازها یا خواستههای روزمره کاربران را برآورده میکنند. این اپلیکیشنها معمولاً به طور مستقیم با کاربران نهایی در ارتباط هستند و هدفشان ارائه خدمات یا محصولات به مشتریان عادی است.
یک نقد رایج به سرمایهگذاران خطرپذیر این است که تمایلی به سرمایه گذاری در اپلیکیشنهای مصرفکننده ندارند، اما این ادعا کاملا صحیح نیست. اگر به سال ۲۰۲۱ برگردیم، پس از موفقیت Axie Infinity، تقریبا هر سرمایه گذاری خطرپذیر میلیاردها دلار به صنعت گیم فای (GameFi) اختصاص داد، به امید تکرار موفقیتی مشابه. هرچند احتمالا بخش کمی از آن پولها به عنوان سود به سرمایهگذاران بازگردانده خواهد شد، واضح است که این سرمایهگذاریها هدفشان اپلیکیشنهای مصرفکننده، یا حداقل تلاشهایی در این جهت بود. حتی اگر اکثر این پروژههای گیم فای اساسا برنامههای دیفای با پوشش بازی و توکنومیکس پانزی بودند، باز هم این تلاشها به سمت مصرفکنندگان متمرکز بود.
خلاف جریان یا در جهت آن؟
سرمایهگذاران خطرپذیر در صورتی که برندهای را ببینند، در اپلیکیشنهای مصرفکننده سرمایه گذاری خواهند کرد. نکته اصلی این است که با وجود انتظاراتی که از سرمایهگذاران خطرپذیر برای داشتن دیدگاههای خلاف جریان وجود دارد، آنها اغلب به دنبال دیگران حرکت میکنند و به نوعی بازی «دنبال رهبر بودن» را در حوزه مالی بازی میکنند و معمولا این رهبران کسانی هستند که بیشترین پول را دارند.
این ما را به مفهوم ساخت برنامههای واقعی بر روی زیرساخت بلاکچینی قوی و در یک اکوسیستم سالم از برنامهها و کاربران میرساند. برخی آیندهای با یک میلیارد کاربر را تصور میکنند، در حالی که دیگران استدلال میکنند که فناوری هنوز آماده نیست و برخی بدبینان کل این فضا را به عنوان یک حباب در انتظار ترکیدن میبینند. به جای گرفتار شدن در این گمانهزنیها، مفیدتر است که به این فکر کنیم یک جامعه واقعا پویا از برنامههای بلاکچینی چه شکلی خواهد داشت. بلاکچین خاصی در اینجا اهمیت ندارد؛ هیچ زنجیرهای به عنوان رهبر مشخص ظاهر نشده است. درست مانند شرکتهای مخابراتی که موفقیتهای منطقهای در سراسر جهان پیدا کردهاند، احتمالا شاهد چندین بلاکچین خواهیم بود که به موازات هم موفق خواهند شد.
یک اکوسیستم سالم در صنعت بلاکچین چگونه خواهد بود؟
با فرض اینکه زیرساخت ایدهآل بلاکچینی فراهم شده است، اینکه دهها یا حتی صدها میلیون کاربر به طور یکپارچه بر روی زنجیره تعامل داشته باشند چه معنایی خواهد داشت؟ و مهمتر از همه، این سناریو چگونه برای سرمایهگذاران خرد و حتی سرمایهگذاران خطرپذیر فرصتهایی برای دستیابی به بازدهی فراهم میکند؟
در بازاری از این دست، سازندگان از سراسر جهان این آزادی را خواهند داشت که بلاکچین مورد نظر خود را بر اساس نیازهای خاص خود و منابعی که آن بلاکچین ارائه میدهد، انتخاب کنند. این سازندگان ایدههایی برای شرکتهایی که میخواهند راهاندازی کنند، شکل میدهند، شروع به ساخت میکنند و در نهایت محصولات خود را به بازار عرضه میکنند. در حالت ایدهآل، پس از جلب توجه، آنها یک سرمایهگذار خطرپذیر را برای گسترش عملیات خود جذب میکنند. پس از اثبات مدل کسبوکارشان، ممکن است توکنی را در صرافیها عرضه کنند تا خزانهداری خود را رشد دهند و از آن وجوه برای تقویت رشد بیشتر بر اساس توکنومیکس خود استفاده کنند.
ارزشگذاری پروژهها
این شرکتها احتمالا در مراحل اولیه جذب سرمایه، ارزشگذاریهای واقعیتری خواهند داشت، زیرا آنها باید نشان دهند که در حال ساخت کسبوکارهای واقعی با مدلهای درآمدی پایدار هستند. در این مدل، سازندگان از افزایش ارزش توکنهای خود سود میبرند، سرمایهگذاران خطرپذیر به بازدهی میرسند و صرافیهای متمرکز از خرید و فروش توکنها توسط کاربران درآمد کسب میکنند. یا شاید شرکتهای بزرگتر این پروژهها را بهگونهای خریداری کنند که برای همه افراد درگیر از نظر مالی سودمند باشد.
اگر این مدل برایتان آشنا به نظر میرسد، به این دلیل است که شباهتهایی با وب ۲ دارد. در آنجا، مسیر رایج برای شرکتها این است که یک محصول حداقل قابل قبول (MVP) بسازند، توجه جذب کنند، سرمایهگذاری خطرپذیر را برای گسترش جذب کنند و در نهایت یا از سوی شرکتی بزرگتر خریداری شوند یا از طریق IPO به بازار عمومی عرضه شوند. این شرکتها با ارزشگذاریهای واقعبینانه سرمایه جذب میکنند و بر ایجاد کسبوکارهای پایدار تمرکز دارند، با سرمایهگذارانی که به پتانسیل بلندمدت آنها باور دارند.
توجه سرمایه گذاران خرد در صنعت بلاکچین باید به کجا معطوف باشد؟
برای سرمایهگذاران خرد، این مدل فرصتی هیجانانگیز را ارائه میدهد. به جای سرمایه گذاری در پروژههای زیرساختی با ارزشگذاریهای از پیش متورم یا قمار بر روی میمکوینهایی که احتمال موفقیت آنها نزدیک به صفر است، سرمایهگذاران میتوانند از شرکتهایی حمایت کنند که در زنجیرههای مختلف با ارزشگذاریهای کوچکتر و معقولتر با پتانسیل رشد واقعی وارد بازار میشوند. سرمایهگذاران زیرک در این فضا ممکن است در شرکتی سرمایه گذاری کنند که توکن آن در ابتدا با ارزشگذاری ۱۰ میلیون دلاری عرضه میشود و شاهد رشد آن به چیزی مانند ۱۰۰ میلیون دلار باشند.
احتمالا خود را در سناریویی خواهیم یافت که در آن چندین نسخه از پروژهها در حوزههای مختلفی مانند دیفای، گیم فای و اپلیکیشنهای مصرفکننده مختلف وجود دارد. هر پروژه در زنجیرههای مختلف به مجموعهای جدید از معیارها نیاز خواهد داشت تا تعیین کنیم کدام یک برای موفقیت آماده است.
ارزیابی پروژههای مبتنی بر بلاکچین
قطعا در ارزیابی و سرمایه گذاری در این شرکتها اشتباهاتی رخ خواهد داد. با این حال، با گذشت زمان، بازار تثبیت خواهد شد و از قمار برای بازدهی به سمت سرمایهگذاریهای استراتژیکتر حرکت خواهد کرد. سرمایهگذاران شروع به شناسایی جواهرات پنهان از طریق استراتژیهای سرمایهگذاری قوی خواهند کرد و اکوسیستم به تدریج به بازاری پایدارتر تبدیل خواهد شد. این به معنای نادیده گرفتن ریسکهای ذاتی نیست که همواره با سرمایهگذاری همراه است. وب ۳ هماکنون پر از کلاهبرداریهاست، بنابراین احتمال دارد که یک چشمانداز سرمایهگذاری پیچیدهتر نیز باعث ایجاد طرحهای پیچیدهتری شود. اما با وجود این ریسکها، پتانسیل بازدهی در چنین بازاری میتواند عظیم باشد.
نتیجهگیری
همزمان با بلوغ صنعت بلاکچین، نیاز است که از حدس و گمانهای صرف به سمت سرمایه گذاری هایی که به بازار سنتی سهام شباهت دارند، حرکت کنیم. سالهاست که صنعت بلاکچین بدون ایجاد مدلهای تجاری واقعی، ارزشهایی را خلق کرده و از دست داده است. با این حال، در حالی که وارد مرحله بعدی میشویم، مرحلهای که بلاکچین توسط رگولاتورها و کسبوکارهای بزرگ در سراسر جهان به طور جدی مورد توجه قرار میگیرد، بسیار مهم است که نشان دهیم در مسیر تبدیل بلاکچین و برنامههای ساخته شده بر روی آن به کسبوکارهای واقعی و پایدار هستیم. با انجام این کار، سازندگان، کاربران و سرمایهگذاران میتوانند در نهایت به شکلی که یک اکوسیستم سالم و پایدار بلاکچینی را تقویت میکند، پاداش بگیرند.