روانشناسی چرخه های بازار

انتشار 2 سال قبل
آنچه می‌خوانید...

روانشناسی بازار چیست؟ روانشناسی بازار این ایده است که حرکات یک بازار منعکس کننده (یا تحت تأثیر) وضعیت عاطفی شرکت کنندگان آن است. این یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است. حوزه ای بین رشته ای که عوامل مختلفی را که مقدم بر تصمیمات اقتصادی هستند بررسی می کند. بسیاری بر این باورند که احساسات […]

روانشناسی بازار

روانشناسی بازار چیست؟

روانشناسی بازار این ایده است که حرکات یک بازار منعکس کننده (یا تحت تأثیر) وضعیت عاطفی شرکت کنندگان آن است. این یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است. حوزه ای بین رشته ای که عوامل مختلفی را که مقدم بر تصمیمات اقتصادی هستند بررسی می کند. بسیاری بر این باورند که احساسات نیروی محرکه اصلی تغییرات بازارهای مالی هستند. و این که نوسان کلی احساسات سرمایه گذار همان چیزی است که به اصطلاح چرخه های روانی بازار را ایجاد می کند.

به طور خلاصه، احساسات بازار احساس کلی است که سرمایه گذاران و معامله گران در مورد قیمت یک دارایی دارند. هنگامی که احساسات بازار مثبت است و قیمت ها به طور مداوم در حال افزایش هستند، گفته می شود که روند صعودی وجود دارد (که اغلب به عنوان بازار صعودی شناخته می شود). برعکس، زمانی که کاهش مداوم قیمت ها وجود دارد، بازار نزولی نامیده می شود. بنابراین، این احساسات از دیدگاه ها و احساسات فردی همه معامله گران و سرمایه گذاران در یک بازار مالی تشکیل شده است. روش دیگری که می توان به آن نگاه کرد، میانگینی از احساس کلی شرکت کنندگان در بازار است.

اما، درست مانند هر گروهی، هیچ نظر واحدی کاملاً مسلط نیست. بر اساس تئوری های روانشناسی بازار، قیمت دارایی به طور مداوم در پاسخ به احساسات کلی بازار تغییر می کند که همچنین پویا است. در غیر این صورت، انجام یک معامله موفق بسیار سخت تر خواهد بود. در عمل، زمانی که بازار بالا می رود، احتمالاً به دلیل بهبود نگرش و اعتماد در میان معامله گران است. جو مثبت بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود. به نوبه خود، افزایش تقاضا ممکن است باعث نگرش قوی تر شود. به طور مشابه، یک روند نزولی قوی تمایل به ایجاد احساسات منفی دارد که باعث کاهش تقاضا و افزایش عرضه موجود می شود.

روانشناسی بازار

چگونه احساسات در چرخه های بازار تغییر می کنند؟

روند صعودی

همه بازارها چرخه های انبساط و انقباض را طی می کنند. زمانی که یک بازار در مرحله گسترش است (یک بازار صعودی)، جو خوش بینی، باور و طمع وجود دارد. به طور معمول، اینها احساسات اصلی هستند که منجر به یک فعالیت خرید قوی می شوند.

مشاهده نوعی اثر چرخه‌ای یا عطف به ماسبق در طول چرخه‌های بازار بسیار رایج است. برای مثال، با بالا رفتن قیمت‌ها، احساسات مثبت‌تر می‌شوند، که سپس باعث می‌شود که احساسات مثبت‌تر شود و بازار را حتی بالاتر ببرد. گاهی اوقات حس شدید طمع و اعتقاد به گونه ای بازار را فرا می گیرد که حباب مالی شکل می گیرد. در چنین سناریویی، بسیاری از سرمایه‌گذاران غیرمنطقی می‌شوند و ارزش واقعی را از دست می‌دهند و تنها به این دلیل که معتقدند بازار به رشد خود ادامه می‌دهد، یک دارایی را می‌خرند.

آنها حریص می شوند و به امید کسب سود در بازار، حریص می شوند. با افزایش بیش از حد قیمت به سمت بالا، سطح بالای محلی ایجاد می شود. به طور کلی، این به عنوان نقطه حداکثر ریسک مالی در نظر گرفته می شود. در برخی موارد، با فروخته شدن تدریجی دارایی ها، بازار برای مدتی یک حرکت جانبی را تجربه می کند. به این مرحله توزیع نیز می گویند. با این حال، برخی از چرخه ها مرحله توزیع واضحی را ارائه نمی دهند و روند نزولی بلافاصله پس از رسیدن به اوج آغاز می شود.

روانشناسی بیت کوین

روند نزولی

هنگامی که بازار شروع به چرخش به سمت دیگر می کند، خلق و خوی سرخوشانه می تواند به سرعت به رضایت تبدیل شود، زیرا بسیاری از معامله گران باور نمی کنند که روند صعودی به پایان رسیده است. با ادامه کاهش قیمت ها، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت می کند. اغلب شامل احساس اضطراب، انکار و وحشت است. در این زمینه، ما ممکن است اضطراب را به عنوان لحظه ای توصیف کنیم که سرمایه گذاران شروع به این سوال می کنند که چرا قیمت در حال کاهش است، که به زودی به مرحله انکار منتهی می شود. دوره انکار با احساس عدم پذیرش مشخص می شود. بسیاری از سرمایه گذاران اصرار دارند که موقعیت های زیانده خود را حفظ کنند، یا به این دلیل که “برای فروش خیلی دیر شده است” یا به این دلیل که می خواهند باور کنند “بازار به زودی بازخواهد گشت.”

اما با کاهش بیشتر قیمت ها، موج فروش قوی تر می شود. در این مرحله، ترس و وحشت اغلب منجر به چیزی می‌شود که تسلیم بازار نامیده می‌شود (زمانی که دارندگان تسلیم می‌شوند و دارایی‌های خود را نزدیک به پایین محلی می‌فروشند). در نهایت، با کاهش نوسانات و ثبات بازار، روند نزولی متوقف می شود. به طور معمول، قبل از اینکه دوباره احساس امیدواری و خوش بینی شروع شود، بازار حرکت های جانبی را تجربه می کند. چنین دوره های جانبی به عنوان مرحله تجمع نیز شناخته می شود.

سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟

با فرض اینکه نظریه روانشناسی بازار معتبر است، درک آن ممکن است به معامله گر کمک کند تا در زمان های مطلوب تری وارد و خارج شود. نگرش کلی بازار معکوس است: لحظه بالاترین فرصت مالی (برای خریدار) معمولاً زمانی فرا می رسد که اکثر مردم ناامید هستند و بازار بسیار پایین است. در مقابل، لحظه بالاترین ریسک مالی اغلب زمانی رخ می‌دهد که اکثر شرکت‌کنندگان در بازار خوشحال و بیش از حد اعتماد به نفس دارند.

بنابراین، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند احساسات یک بازار را بخوانند تا مراحل مختلف چرخه روانی آن را تشخیص دهند. در حالت ایده‌آل، آنها از این اطلاعات برای خرید در هنگام وحشت (قیمت‌های پایین‌تر) و فروش در هنگام طمع (قیمت‌های بالاتر) استفاده می‌کنند. اگرچه در عمل، تشخیص این نقاط بهینه به ندرت کار آسانی است. چیزی که ممکن است شبیه پایین (پشتیبانی) محلی به نظر برسد، ممکن است نتواند نگه داشته شود، که منجر به کاهش حتی پایین تر شود.

 تحلیل تکنیکال و روانشناسی بازار

به راحتی می توان به چرخه های بازار نگاه کرد و تشخیص داد که چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیه و تحلیل داده های قبلی مشخص می کند که چه اقدامات و تصمیماتی سودآورترین بوده است. با این حال، درک اینکه چگونه بازار در حال تغییر است بسیار سخت تر است – و حتی سخت تر است که پیش بینی کنید چه اتفاقی می افتد. بسیاری از سرمایه گذاران از تحلیل تکنیکال (TA) برای پیش بینی اینکه بازار احتمالا به کجا خواهد رفت، استفاده می کنند.

به یک معنا، ممکن است بگوییم که شاخص‌های تحلیل تکنیکال ابزارهایی هستند که ممکن است هنگام تلاش برای اندازه‌گیری وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال، شاخص قدرت نسبی (RSI) ممکن است زمانی را نشان دهد که یک دارایی به دلیل احساسات مثبت قوی بازار (به عنوان مثال، طمع بیش از حد) بیش از حد خرید شده است. MACD نمونه دیگری از شاخصی است که ممکن است برای شناسایی مراحل مختلف روانشناختی چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشان دهد که چه زمانی حرکت بازار در حال تغییر است (به عنوان مثال، نیروی خرید ضعیف تر می شود).

بیت کوین و روانشناسی بازار

بازار صعودی بیت کوین در سال 2017 نمونه بارز این است که چگونه روانشناسی بازار بر قیمت ها تأثیر می گذارد و بالعکس. از ژانویه تا دسامبر، بیت کوین از حدود 900 دلار به بالاترین حد خود یعنی 20000 دلار رسید. در طول رشد، احساسات بازار بیشتر و بیشتر مثبت شد. هزاران سرمایه‌گذار جدید وارد بازار شدند و در هیجان بازار گاوی گرفتار شدند. FOMO، خوش بینی بیش از حد، و حرص و طمع به سرعت قیمت ها را بالا برد – تا زمانی که اینطور نشد. تغییر روند در اواخر سال 2017 و اوایل سال 2018 شروع شد. اصلاحات زیر باعث شد بسیاری از وصال های متأخر زیان قابل توجهی داشته باشند. حتی زمانی که روند نزولی از قبل ایجاد شده بود، اعتماد به نفس و رضایت کاذب باعث شد بسیاری از مردم بر HODLing پافشاری کنند.

چند ماه بعد، از آنجایی که اعتماد سرمایه گذاران به پایین ترین حد خود رسید، احساسات بازار بسیار منفی شد. FUD و وحشت باعث شد بسیاری از کسانی که نزدیک به بالا خرید می کردند، نزدیک به پایین به فروش برسند و متحمل زیان زیادی شوند. برخی از مردم از بیت کوین ناامید شدند، اگرچه این فناوری اساساً یکسان بود. در واقع، به طور مداوم در حال بهبود است.

سوگیری های شناختی

سوگیری های شناختی الگوهای تفکر رایجی هستند که اغلب انسان ها را به تصمیم گیری های غیر منطقی وادار می کنند. این الگوها می توانند هم بر تک تک معامله گران و هم بر کل بازار تأثیر بگذارند. چند مثال رایج عبارتند از:

سوگیری تایید: تمایل به ارزش گذاری بیش از حد اطلاعاتی که باورهای خود ما را تایید می کند، در حالی که اطلاعاتی را که مخالف آنها است نادیده می گیریم یا رد می کنیم. به عنوان مثال، سرمایه گذاران در یک بازار صعودی ممکن است تمرکز بیشتری روی اخبار مثبت داشته باشند، در حالی که اخبار بد یا نشانه هایی که روند بازار در شرف تغییر است را نادیده می گیرند.

بیزاری از دست دادن: تمایل رایج انسان ها به ترس از ضرر بیشتر از لذت بردن از سود، حتی اگر سود مشابه یا بیشتر باشد. به عبارت دیگر، درد ناشی از از دست دادن معمولاً دردناک تر از لذت بردن است. این ممکن است باعث شود که معامله‌گران فرصت‌های خوب را از دست بدهند یا در دوره‌های تسلیم بازار دچار وحشت فروش شوند.

اثر وقف: این تمایل افراد به ارزش گذاری بیش از حد چیزهایی است که دارند، صرفاً به این دلیل که مالک آن هستند. به عنوان مثال، سرمایه‌گذاری که دارای کیسه‌ای از ارزهای دیجیتال است، بیشتر از یک ارز دیجیتال بدون سکه، ارزش دارد.

جمع بندی

اکثر معامله گران و سرمایه گذاران موافق هستند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر دارد. اگرچه چرخه های روانشناختی بازار به خوبی شناخته شده اند، اما همیشه به راحتی نمی توان با آنها مقابله کرد. از شیدایی لاله هلندی در دهه 1600 تا حباب دات‌کام در دهه 90، حتی معامله‌گران ماهر نیز تلاش کرده‌اند تا نگرش خود را از احساسات کلی بازار جدا کنند. سرمایه گذاران با کار دشواری روبرو هستند که نه تنها روانشناسی بازار، بلکه روانشناسی خودشان و اینکه چگونه بر فرآیند تصمیم گیری آنها تأثیر می گذارد، درک کنند.

برای مطالعه اخبار مرتبط با رمزارزها در ایران و جهان، وبلاگ و کانال خبری ما را دنبال کنید.

این محتوا مفید بود؟
نظرات کاربران
می خواهم از پاسخ به کامنتم مطلع شوم
اطلاع از
guest

0 دیدکاه های این نوشته
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها رای بیشتر
بازخورد درون خطی
مشاهده همه دیدگاه ها
0
در سریعترین زمان ممکن به شما پاسخ خواهیم دادx